آرا مووی

فرشته ای از بهشت ​​فرستاده می شود تا با نشان دادن وضعیت زندگی اگر او هرگز وجود نداشت ، به یک تاجر ناامید ناامید کمک کند.

مردی با از دست دادن حافظه کوتاه مدت تلاش می کند قاتل همسرش را ردیابی کند.

وفاداری زمانی مورد آزمایش قرار می گیرد که پنج دوست و ماموران سابق نیروهای ویژه دوباره متحد می شوند تا یک قاچاقچی آمریکای جنوبی را سرنگون کنند و زنجیره ای از عواقب ناخواسته را رها کنند.

دراکولا، که یک اقامتگاه پیشرفته دور از دنیای انسان ها را اداره می کند، زمانی که پسری مکان تفریحی را کشف می کند و عاشق دختر نوجوان کنت می شود، وارد حالت محافظت بیش از حد می شود.

در یکی از کشورهای اسکاندیناوی، سرهنگ تالویک، رئیس امنیت ملی وظیفه دارد مسافران هواپیمای ربوده شده انگلیسی را در حالی که سفیر بریتانیا در محل اقامت خود توسط یک تیم تروریستی دیگر گروگان گرفته شده است، نجات دهد.

یک کشیش ایتالیایی با یک کشیش آمریکایی آشنا شد و متوجه شد که زندگی آنها متفاوت است ، پسری که از زندان فرار کرده توسط یک زن زرق و برق دار اغوا می شود اما یک ترفند وجود دارد و یک لایه توسط یک مشتری دیوانه درگیر می شود.

در رم ، یک ولگرد بدن دختر نوجوانی را پیدا می کند ، حرفه ای گلو او را بریده است. بازرس پلیس اولمی از روش های وحشیانه و خشن خود برای دنبال کردن ردی که او را به سمت بالا می برد استفاده می کند ...

جیمی رینگو ، مسلح بدنام اسلحه به شهر می رود تا عشق واقعی خود را که نمی خواهد او را ببیند ، پیدا کند. او به دنبال دردسر نیامده است ، اما دردسرها او را در گوشه گوشه پیدا می کند.

ال اندرسون ناچار میشود جایگزینی برای گله دار خود که او را برای بیوستن به جویندگان طلا ترک کرده بود پیدا کند تا مراتع بالای 400 مایل خود را به او بسپارد. ان بترسون پیشنهاد میدهد تا از پسران مدرسه برای این کار استفاده کند. اندرسون از مدرسه بازدید میکندا اما بسران او را متقاعد نمیکنند. صبح روز بعد تعدادی از پسران مراتع اندرسون را به سوار کار نشان می دهند. اندرسون قابلیتهای پسر را برای اسبداری تسن میکند سیمارون با سردسته بسر بچه در گیر میشوند با وجود انکه اندرسون توانای های او را تائید میکرد اما به دلیل عصبانیت ذاتی اش او را بیرون میکند. و ناچار میشود گروه پسران را استخدام کند

عمه آلفرد پوک ، باجگیر مالیاتی در پاریس ، هنگام سوار شدن بر وانت در حال حرکت ، می میرد. راننده که مایل نیست با بازجویی پلیس اذیت شود ، جسد خود را در کمد مخفی می کند ...