آرا مووی

سه نفر از ماجراجویان آمریکایی که در مناطق روستایی مکزیک به دام افتادند ، توسط یک زن زیبا برای نجات همسرش که در غاری در قلمرو آپاچی به دام افتاده است ، استخدام می شوند.

در پاریس ، یک پلیس سابق عاشق یک فاحشه می شود ، و سعی می کند با پرداخت هزینه های تمام وقت او را از آن زندگی خارج کند.

یک غرب میانه شیفته همسایه جدید و ثروتمند خود می شود ، که در عشق از دست رفته خود وسواس دارد.

در صورت لزوم ، یک غریبه یک مسلح با داشتن گذشته ای وحشتناک که می خواهند آن را مخفی نگه دارند ، به یک شهر کوچک می آید.

یک دختر و پسر از زمینه های مختلف بدون توجه به تربیت عاشق یکدیگر می شوند - و سپس فاجعه رخ می دهد.

لورا مردیت مشتاق بازی با آنی جانسون، یک زن سیاه پوست بی خانمان در جزیره کانوی است و به زودی آپارتمان کوچک را به اشتراک می گذارد. هر خانم دختر غیر قابل تحمل است، هر چند، دختر کوچک آنی سارا جین، خیلی بدتر است. سارا جین، عصبی و ناراحت کننده، دوست سیاه بودن ندارد؛ از آنجا که او نور پوست (پدرش عملا سفید بود)، او بقیه فیلم را به عنوان سفید، بسمه تعالی و خجالت مادر خود میگذراند. در ضمن، لورا عمدتا دختر خود را در یک تلاش تک ذهن برای ستاره ای نادیده می گیرد

یک زوج تلخ و پیر ، با کمک الکل ، از مهمان خانه های جوان خود برای تأمین درد و رنج احساسی نسبت به یکدیگر در طول یک شب ناراحت کننده استفاده می کنند.

سیاه و سفید، همجنسگرا و راست، مادران و دختران، کلاس، و سنین. Jo در طبقه کارگر، در نوجوانان خود، زندگی می کند با مادر مست و لبتین در شمال انگلستان است. هنگامی که مادر از لحظه ای ازدواج می کند، جو در خیابان ها بیرون می رود؛ او و جفری، یک کارمند همجنسگرا که خود را کنار گذاشته، یک اتاق را پیدا کرده است. سپس جو بعد از یک شب با جیمی، یک ملوان سیاه، باردار می شود. جفری در حال آماده سازی برای تولد نوزاد است و در واقع پدر فرزند است. سه تا از آنها به نظر می رسد چیزهایی را مرتب کرده اند که مادر جی دوباره در صحنه ظاهر می شود، ظالمانه و سلطه پذیر. کدام "خانواده" ظهور خواهد کرد

یک همسر بیوه ، سه فرزند خردسالش و یک پرستار بچه بمب گذاری وقتی یکدیگر را بهتر می شناسند که شرایط زندگی مشترک آنها را در یک قایق خانه ای که به شدت مورد غفلت قرار گرفته است ، فراهم کند.

داستان مستمر فانی بریس که زیر آن در خنده دار دختر (1968) نشان داده شده است ارائه شده است. ستاره ای که در برادوی تاسیس شده است به عنوان سرپرست برای دنباله دار Ziegfeld، Fanny و بقیه جهان به سختی وارد شدن به دهه 1930 می شوند. ازدواج او با نیکی آرنستین، که او هنوز هم دوست دارد، پایان دادن به طلاق است، و حتی Florenz Ziegfeld Jr نیز با مشکل مواجه شده است تا پول بیشتری برای تولید Follies ایجاد کند. علاوه بر این، مالک باشگاه شب یلدا، خواننده آهنگ و بیوگرافی رزیدنتایا، که گفته می شود که می تواند پول را جمع آوری کند و مطالب خود را برای تولید تجربیات خود، که او می خواهد به فانی ستاره ببخشد، می آید. فانی هر دو جذب و بیلی به دلیل چوتزپا، استبدادش و دانستن آن است که در زیر روکش بیرونی، روح یک چاق کننده واقعی است و به همین ترتیب، او بسیار شبیه به او بود که او برای اولین بار شروع به کار کرد و خیلی شبیه او هنوز هم اکنون . از طریق دادرسی های حرفه ای و مصیبت ها، آنها به آرامی شروع به سقوط برای یکدیگر می کنند. اما فانی اعتراف می کند که نیکی